فقط درس بخون!

چند وقته دارم با خودم فکر میکنم چرا من از درس خوندنم همه جور انتظاری داشتم.
انتظار داشتم درس بخونم و به کار، زندگی، سلامتی، رفاه و در کل به خوشبختی برسم، واقعا یه همچین انتظاری داشتم و تا چند وقت که متوجه این موضع شدم که درس خوندن میتونه هیچکدوم از این نتایج رو در بر نداشته باشه تو شوک بودم. بگذریم از این شوک، حداقل الان دیدم خیلی بازتر شده.
ولی داشتم امروز به این فکر میکردم که این دیدگاه چه طور تو ذهن من شکل گرفته. یک دیدگاه غلط.
در حال حاضر خودم الان معلم یک سری از بچه ها هستم که تو ذهنشون فقط درس پررنگه.
خوب که نگاه میکنم می فهمم این دیدگاه غلط از کجا ناشی میشه.
تو دوران راهنمایی و دبیرستان که اوج شکل گیری باورهای ما و جهان بینی ماست فقط به ما گفته میشه درس بخون!
درس بخون! درس بخون! فقط ازت نمره خوب انتظار دارن. پدر و مادرا اگر فرزندی نمره خوب بگیره ولی بی عرضه، نامنظم، لوس باشه اهل ورزش کردن نباشه دنبال کار هنری و کارهای خلاقانه نباشه مهم نیست فقط مهم اینهکه درسش خوبه تازه بهتر هم هست با همه تمرکز درس میخونه
اصلا مهم نیست بچه مهارت های اجتماعی و ارتباطیش در چه حده، پاداش و تنبیهی در برابر این چیزا وجود نداره همه چیز در نمره خلاصه میشه!
من خودم وقتی تو دبیرستان نقاشی میکردم همش با عذاب وجدان و همش این جمله رو می شنیدم که به درست لطمه نخوره عزیزم!
خیلی از خانواده هام که مثلا روشنفکر ترن   یکی دو تا فعالیت جانبی در نظر میگیرن ولی بازم تقریبا بی فایدس چون در اصل انها هم بیشترین واکنش رو به نتایج درسی فرزند می دهند.
خوب وقتی همه چیز تو زندگی آدم تو اون سن بشه درس آدم فکر میکنه درس همه زندگیه آدمه و خب وقتی همه وقتت رو میذاری روی یه چیز انتظار داری اون چیز، همه چیز به تو بده.
بله این اشتباهی هست که داره تو جامعه ی ما رخ میدهد.
ارزش های بسیار کم در درون نوجوانان ما رشد میکنه چون کمتر ارزشی به اندازه نمره خوب پاداش داره.
بچه لیسانس میگیره میبینه به هیچی نرسیده و هیچی نداره فکر میکنه مشکل از مدرکش هست میره مقطع بالاتر، باز میبینه هیچ فرقی نکرد تازه شاید بدترهم شد چون انتظارش بیشتر شده سنش بیشتر شده تغییر پ ذیریش کمتر شده بازم فکر میکنه مشکل مدرکه، بازم ادامه تحصیل... و این جریان ادامه داره...
چه جریان نابود کننده ای.
درس فقط یک بعد کوچیک از زندگی ما رو پر میکنه نه تمام موجودیت و هویت ما،. هدف از درس خوندن نهایتا امادگی برای انجام بهتره یک شغله، همین! در دوران مدرسه هم که اتفاقا رشد روابط اجتماعی و سایر مهارتهای فرد باید مدنظر باشه ولی متاسفانه...
واقعا هیچ کس فرزند رو با دنیای واقعی مواجه نمیکنه
خود پدر و مادرها بیشتر فرزند رو از دنیای واقعی دور میکنن
بچه تو یک فضای آرمانی رشد میکنه و  وارد جامعه ی واقعی که میشه با شکست های پی درپی مواجه میشود.


 

ناخوشی هاتم دوست دارم

این روزا چقدر روزهای خوبی ست
هر وقت دلم بخواهد مریض میشوم
دیگر نگران هیچ چیز نیستم
نگران کارهایی که باید با این تن از پسش برآیم نیستم
چون هیچ کاری به اندازه توجه به تن و روح پر اهمیت نیست
پس هر وقت دوست داری مریض شو
هیچ غری نخواهی شنید
و هر وقت خواستی شاد باش لذت می برم

صاحب یک باغ بزرگ با باغبانی او

می خواستم بگم عاشق یه عالمه اخلاقای خوب تو هستم که خدا بهت داده وقتی میبینم در درونت این خوبیا رو واقعن حال میکنم.

چقدر زیبایی در درونت هست و همه ی اینا منو پر از لذت میکنه

صورت زیبات، درونت مهربونیات، دلسوزیات، بزرگی دلت؛ این که دلت چقد بزرگه چقد وسیعه چقدر مهربونی؛ عاشق وقتایی بودم تو این روزا که واسه امام حسین گریه کردی از بس که مهربونی، عاشق وقتایی هستم که واسه همه دعا میکنی تا جایی که بعضی وقتا شده خودت یادت بره با اینکه تو هم خیلی وقتا دلت خیلی چیزا خواستن

عاشق این همه مهربونیم که خدا بهت داده خدا چه چیزا داره واسه دادن به ادم چه چیزای زیبایی

 

میدونی وقتایی که یه کتاب با یه موضوع جالب و در عین حال به نظر پیچیده که ریاضی یا فیزیکه یا مربوط به یه حقیقت تو این دنیاست یه کتاب علمیه

برمیداری با کنجکاوی شروع میکنی به خوندن. چقدر اون قیافه ی بچه گونه ی کنجکاوت رو دوس دارم جالب تر برام اینه که تو کمابیش مطلب رو میفهمی حتی اگه نفهمی اصلن نمیترسی اصن  دوس داری یه چیزی رو نفهمی تا روش بیشتر فکر کنی.


میدونی از خدا مچکرم که تو چشم تو فکر کردن رو ارزشمند کرد و ابزارشم بهت داد بعضی وقتا وقتی بهت فکر میکنم تو ذهنم یه زن زیبا میای که یه درخت زیبا بسیار زیبا و تنومند از سینه و گردنت زده بیرون


این درون زیبای ماست بله این درون زیبای من و تو هست که به لطف خدا به این زیبایی داره میشه

چرا نگاش نمیکردی در صورتی که خدا خودش اینا رو به تو داده تا نگاش کنی خودت که میتونی نگاش کنه

چرا به برگ سبز تک تک سر شاخه هاش بی توجهی

خوب نگاهشون کن اینا همه مال تو هست

 

تا حالا ندیدم کسی به این مهربونی و دلسوزی و در عین حال با این همه جدیت و بهترین شکل ریاضی درس بده انگار خودت رو میذاری جای بچه ها همیشه و همیشه

و هیچ وقت خستت نمیکنن

حتی اگه تو سیستمی باشی که همه میپیچونن تو ولی لذت میبری از خوب درس دادن از خوب بیان کردن مطلب

سر کلاست خیلیا به وجد میان ادمای با هوش گوشاشون تیز میشه خوشم میاد بلدی حواس شون رو یه جوری جمع کنی که انگار تو این دنیا هیچی وجود نداره جز یه شکل هندسی زیبا حتی خودتم غمات یادت میره

 

ولی مهربونیت رو از همه چی بیشتر دوس دارم زیباترین گل وجودته

یه گل رز زیبای سفید صورتی بزرگه که خیلی خوش عطره

بعدش از اینکه فکر میکنی از چهره متفکرت خوشم میاد  اینا مثل گلای رز قرمز کوچولوی زیبایی هستن که تو سرتاسرت وجود دارند

 

من میدونی همیشه عاشق چه شخصیتی بودم ؟ یه زن متفکر

 بدم میومد یه زن بی فکر باشم یه ادم لایعقل

عاشق لحظه هایی هستم که مثل یه بچه هنوزم اگه چیزی رو نمیدونی راحت و صادق می پرسی

چون نمیدونی خب مگه چیه؟

اما قدر این ویزگی رو بدون خیلیا میترسن بپرسن می ترسن بقیه فکر کنن بی سوادن

ولی من میدونم تو این دنیا چیزای خیلی کمی هست که میدونم و این طبیعیه

چون عالم خیلی بزرگ و عجیب و خارق العادس

اصن ادم با سواد به نظرم نداریم.

 

وقتی ریاضی که به نظر خیلیا یه درس سخت و پیچیدس برای تو مثه یه بازی سرگرم کنندس که باعث میشه یه کم تفریح کنی تا از فکرای روز مره دور باشی

خب این یعنی تو باهوشی خب می دونی اینا کدوم گلا هستن؟آهان اینا همون پیچک یاس تنومند نیستن؟

مرسی خدای عزیز باغی که برام ساختی رو از دری که سالها مخفی بود اومدم تو و دیدم